شعر های کاکا
شعر های کاکا
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 2 آبان 1390برچسب:, توسط کاکا |

شما که پلک میبزنید همیشه قلب خسته را  

شما که صف کشیده اید میان دل نبسته ها

همیشه قلب ادمی غریب کش نمیشود

 برای مرگ خنده ها همیشه خوش نمیشود

غریزه عشق عاطفه هجوم عاشقانه ها

خدای جیب هایتان سکوت صادقانه ها

من از هجوم سرد شب به دل پناه برده ام

هنوز عاشقم ولی چه شد چرا نمرده ام

نگاه کن مرا ببین منم همیشه ی غریب

 که باز دل سپرده ام به یک نگاه دل فریب

سکوت میکنی مرا کنار گریه خنده نیست

اگر شکسته ای مرا برای تو که زندگیست

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, توسط کاکا |

تقدیم میکنم به برادر عزیزم: محسن سامانی

کاکا باز میخواد بخونه

بازم از دلی گرفته

از کلاغ شاد خونه

که سیاه پوشه همیشه

آی کلاغ

هنوزم سیاه میپوشی

این روزا مثل همیشه

برف میباره توی خونه

قارقارای در گوشی

میگه غمگینی واما...

تو بازم دلت نمیخواد

که بگی شکسته بغضی

که میمونه غم تو قلبی

که گرفته غم گلو رو

که تو الزایمرو داری

وقتی که سیاه نپوشی

یادته دی جی امینو

نداری ازون خبر حیف

داره باز بارون میباره

یادته راینه بی آرو

که میگفت همیشه بارون

تا همیشه همیشه بارون

سان فلوورو ندیدی

بگو اخه اون کجا رفت

که نمیاد توی این جمع

تو فراموشی نداری

توسیاه پوشی همیشه

اگه بارونیه یا برف

میون خونه یا ایوون

تو واسم همیشه هستی

توی این انجمن شعر

اون سیاه ناز و شیطون

 محسن عزیز و  دوست عزیزم امین روستا وهمچنین  راین بی آر و سان فلوور  برای تمام باید ها و نباید ها که  در این اثر مشاهده میکنید  عذر تقصیر  دارم

به این اخرین کردار بدرود

.: Weblog Themes By LoxBlog :.