شعر های کاکا
شعر های کاکا
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 28 ارديبهشت 1389برچسب:, توسط کاکا |

با هوای خیس چشمات

توی خونه توی ایوون

میگی تنهایی قشنگه

تو حصار خیس بارون

یادمه یه روزی گفتی

خند ه هام مثل قدیم نیست

وقتی میخندم تو بارون

رنگ خوب زندگیم نیست

تو درست گفتی گل من

اره این روزا غریبم

وقتی دل میخواد بخنده

غم بازم میده فریبم

داری میگی از جدایی

واسه من یعنی خیانت

حس تلخ از تو خوندن

میشه واسه من یه عادت

حالا من مسافرم باز

خنده میکنم نفهمی

که دارم میمیرم از درد

وقتی به دلم میخندی

این سیاهی رنگ جاده

پشت به کوچه ی سعادت

میگه مشکی رنگ عششقه

وقتی می افتم به یادت

صحبتم تمومه عشقم

من که رفتم بی نصیبم

اما تو بگو کی اومد

که میگی  شده رقیبم

تو سکوت کردی نمیگی

چون دل تو بی گناه نیست

من خدا حافظ نمیگم

تو که تو دلت خدا نیست!!!!؟

دیگه اون روزا گذشته

شبا زنده ام به اشکم

میدونم یه روزی میگی

کاش میشد که بر میگشتم

حالا دیگه خیلی دیره

واسه با تو پر کشیدن

دیگه این کلاغ نمیخواد

با تو به خونه رسیدن

.: Weblog Themes By LoxBlog :.